امنیت غذایی یکی از پایههای اصلی امنیت ملی است و امنیت در سایر حوزهها و ابعاد وابستگی زیادی به امنیت غذایی دارد. تغییرات کنونی در عرصه بازار و نیاز مصرف کنندگان، امنیت غذایی را به موضوع مهمی تبدیل کرده است که به طور چشمگیری در کانون توجه دولتها قرار گرفته است. کشورها بر مبنای عوامل مختلفی همچون فرهنگ، تاریخ، سطح مصرف، ذائقه مصرف کنندگان، منابع تولید، منابع طبیعی، مزیت نسبی در فرآیند تولید و نگاه سیاستگذاران و برنامه ریزان، روند متفاوتی را در جریان تدوین استراتژیهای تحقق امنیت غذایی پیش گرفتهاند.
براساس مطالعاتی که مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی وزارت جهاد کشاورزی انجام داده، کشورها به طور غالب هفت استراتژی را برای تأمین امنیت غذایی در بین شهروندانشان دنبال میکنند. این استراتژیها عبارتند از استراتژی حمایت، خدماتدهی و کمکرسانی، استراتژی سرمایه گذاری در بازار و تبلیغات، استراتژی یافتن منابع جدید و محصولات جایگزین، استراتژی توانمندسازی، استراتژی ذخیره سازی، استراتژی تحولات ساختاری و نهادسازی، و استراتژی تحقیق و توسعه.
هفت استراتژی تأمین امنیت غذایی در میان کشورها
۱. استراتژی حمایت، خدمات دهی و کمک رسانی: این استراتژی با هدف شناسایی اقشار فقیر، کم درآمد، کودکان، زنان باردار، بزرگسالان و جمعیت آسیب پذیر به اجرا در آمده است. کشورهایی نظیر هند و ایالات متحده که دارای جمعیت بالایی هستند از این استراتژی به طور غالب بهره گرفته اند و برنامههای وسیعی در راستای تحقق این استراتژی تدوین کرده اند. در خلال این استراتژی ممکن است قیمت یارانهای و کارت سهمیه خرید در نظر گرفته شود و حتی در مواقعی غذای رایگان توزیع شود.
۲. استراتژی سرمایه گذاری در بازار و تبلیغات: برخی کشورها مانند سنگاپور بر سرمایه گذاری در بازار و تبلیغات برای تغییر ذائقه مصرف کنندگان متمرکز شده اند. به نظر میرسد این استراتژی به طور غالب منحصر به کشورهایی باشد که فاقد خودکفایی نسبی در تأمین محصولات استراتژیک خود هستند. بنابراین، وابستگی به منابع کشورهای دیگر ممکن است دولتها را به سوی پیاده سازی این استراتژی سوق دهد.
۳. استراتژی یافتن منابع جدید و محصولات جایگزین: تغییرات در عرضه غذا، نوسانات قیمت و تحولات دیپلماسی ممکن است کشورهای فاقد خودکفایی را با تهدید ناامنی غذایی مواجه کند. بنابراین تلاش برای یافتن منابع جدیدی برای جایگزین کردن اقلام غذایی یک استراتژی مناسب برای کشورهای واردکننده محصولات اساسی به شمار میرود. سنگاپور از جمله کشورهایی است که بر مبنای این استراتژی برای تأمین امنیت غذایی خود تلاش میکند.
۴. استراتژی توانمندسازی: توانمندسازی یک استراتژی بنیادی برای افزایش تولید و بهره وری منابع است. در این زمینه توانمندسازی کشاورزان برای استفاده بهینه از منابع و افزایش بهره وری میتواند تحقق چشم انداز امنیت غذایی را تضمین نماید.
۵. استراتژی ذخیره سازی: ذخیره سازی محصولات غذایی اساسی مانند برنج، گندم، گوشت و غیره نه تنها دولتها را در پاسخگویی به نیازهای متغیر مصرف کنندگان توانمند میسازد، بلکه میتواند امکان عرضه غذای ارزانتر به شهروندان را فراهم کند. زیرا دولتها میتوانند با خرید و ذخیره سازی ارزن تر محصولات در زمان رکود بازار، قدرت خرید مصرف کنندگان را با عرضه محصولات منجمد و فرآوری شدهای که دارای تخفیف و قیمت پایینتری هستند، افزایش دهند.
۶. استراتژی تحولات ساختاری و نهادسازی: تحولات ساختاری و نهادسازی به عنوان یک استراتژی بنیادی محسوب میشود که اغلب کشورها با گذار به عصر صنعتی و تغییرات نیازهای مصرف کنندگان به آن روی آورده اند. برای نمونه میتوان به استقرار انجمنها، کمیسیونها و نهادهای رسمی و غیردولتی در حوزه امنیت غذایی اشاره کرد.
۷. استراتژی تحقیق و توسعه: تحقیق و توسعه غالباً با هدف سنجش نیازها و وضعیت امنیت غذایی جامعه هدف و وضعیت کشاورزی و توان بخش تولید برای پاسخ به تقاضای بخش مصرف مد نظر قرار میگیرد.
براین اساس، فلسفه وجودی و یا رسالت اصلی دولتها امنیت و نظم بخشیدن به امور و برآوردن نیاز و تأمین کالاهای عمومی است. با توجه به اینکه امروزه حوزههای مختلف به هم مرتبط هستند، امنیت همانند ظروفه مرتبطه بوده و امنیت غذایی هم ارتباط محکمی با دیگر حوزهها داشته و به لحاظ اینکه تأمین نیاز حیاتی از این طریق میسر است، چه بسا اهمیت آن بیشتر بوده و پایه و اساس امنیت در سایر حوزهها باشد. از سویی دیگر در تعریف اقتصادی و در مقوله حکمرانی امنیت غذایی یک کالای عمومی است که دولتها حسب رسالت خویش وظیفه تأمین آن را برعهده دارند. امروزه امنیت غذایی در سطح جهانی به عنوان یک موضوع مهم و چالش برانگیز مطرح است.